به گزارش خبرگزاري مهر دكتر عليرضا علوي تبار، از نظريه پردازان جريان دوم خرداد عصر پنج شنبه در جلسه اي تحت عنوان " گفتمان عصرروشنگري" كه توسط سازمان جوانان مجمع نيروهاي خط امام(ره) برگزار شده بود، به ايراد سخنراني و بيان نظراتش پيرامون جريان "چپ اسلامي" پرداخت.
در كار سياسي ، قرار نيست شما به دنبال مردم باشيد، معناي دموكراسي تقليد و تبعيت از مردم نيست، يك آدم دموكرات ممكن است با راي مردم كنار گذاشته شود اما مي تواند اهداف خود را به عنوان اقليت ادامه دهد |
وي در ابتداي سخنانش با اشاره به اينكه " سياست ورزي يك كار فردي نيست و بايد تجربه كار عملي و جمعي را در سياست داشت"، اظهار داشت:البته مشاركت جمعي در كار سياسي ، سخت است و كار سياسي به تنهايي، سرعت و جذابيت بيشتري دارد، ولي كار جمعي با وجودي كه كندتر است ، عميق تر است و انحرافاتش نيز كمتر است. علوي تبار لزوم تعريف هويت جديد در شرايط فعلي را ضرورت مهم گروههاي سياسي دانست و گفت:احساس مي كنم بايد دوباره خودمان را تعريف كنيم. در كار سياسي ، قرار نيست شما به دنبال مردم باشيد، معناي دموكراسي تقليد و تبعيت از مردم نيست، يك آدم دموكرات ممكن است با راي مردم كنار گذاشته شود اما مي تواند اهداف خود را به عنوان اقليت ادامه دهد.
وي افزود: البته اين به آن معنا نيست كه به دردهاي توده مردم، بي توجه باشيم. توده مردم نياز را احساس مي كند ، درد را حس مي كند، اما نمي تواند درست اين درد را ريشه يابي كند، مثلا ما مشكلاتي در عرصه اقتصاد داريم، گراني و تورم و فساد كه همه آن را مي بينند، اما مشكلاتي هم هستند كه جز با چشم مسلح به تئوري و تخصص ديده نمي شوند.
اين فعال سياسي تصريح كرد: ما مي توانيم نيازهاي مردم را درك كنيم اما لزومي براي تبعيت از مردم نداريم.
علوي تبار گفت: براي تعريف يك هويت جديد، بايد جامعه را طبقه بندي كنيم، چون بدون طبقه بندي ، حرفها و بحث هاي سياسي ، تبديل به بحث هاي عوامانه مي شود و اصولا شناخت، بدون طبقه بندي امكان ندارد.
وي سه جريان" اسلامي ، چپ ماركسيستي و ملي گرا" را سه جريان شاخص تاريخي -سياسي در ايران ناميد كه از زمان مشروطه -كه فعاليت سياسي در ايران شكل جديدي پيدا كرد-شكل گرفتند و به انحاي مختلف تاكنون در عرصه هاي مختلف خود را نشان داده اند.
علوي تبار سپس به شكاف هاي فعال اجتماعي ايران اشاره كرد و 4 شكاف فعال ايران امروز را چنين معرفي كرد: شكاف ديني -سكولار، نوگرا-سنتي ، چپ-راست، و شكاف دموكرات-اقتدار گرا.
براي تعريف يك هويت جديد، بايد جامعه را طبقه بندي كنيم، چون بدون طبقه بندي ، حرفها و بحث هاي سياسي ، تبديل به بحث هاي عوامانه مي شود و اصولا شناخت، بدون طبقه بندي امكان ندارد |
اين فعال سياسي تعيين تكليف گروههاي سياسي با اين شكافها را شرط تعريف هويت جديد خودشان در اين دوره عنوان كرد. وي سپس به بحث پيرامون آنچه كه "چپ اسلامي" مي ناميد، پرداخت و گفت:چپ يك طيف وسيع است، قبل از فروپاشي شوروي ، 4 طيف اصلي چپ بود كه بعد از فروپاشي شوروي شايد 18-19 طيف چپ داشته باشيم. علوي تبار "ريشه واژه چپ و راست" را خارجي توصيف كرد و گفت اين اصطلاحات از انقلاب فرانسه به جهان اشاعه پيدا كرد.
وي سپس به نقل خاطره اي از مهندس بازرگان-نخست وزير دولت موقت- پرداخت و گفت: ما در زمان دانشجويي خيلي با بازرگان دعوا مي كرديم، بازرگان مخالف چپ ها و مساله برابري بود و مي گفت جامعه برابر، هيچ خلاقيت و تنوعي ندارد، مثل جامعه كلاغها يا الاغها! بازرگان به ما كه جوانان انقلابي آن دوران بوديم، مي گفت: شما در شعار فريب ماركيسيست ها را خورده ايد و در عمل در خدمت روحانيت هستيد.
علوي تبار گفت: در زندان زمان شاه، توده اي ها كه خود را مدعي برابري مي دانستند مي گفتند بايد همه لباسها را در درون سبدي بريزيم و هركس هرلباسي را خواست بردارد، حتي لباس هاي زير را هم به اشتراك گذاشته بودند(!)
عضو تحريريه روزنامه هاي موسوم به دوم خردادي گفت: وقتي انسان چين مائويي را مي بيند از برابري متنفر مي شود، همه شبيه هم هستند، چهره ها، رفتارها و ...
اين فعال سياسي گفت: چپ ها اعتقاد دارند كه بدي ها و مضرات نابرابري از مضرات برابري، بيشتر است و اين انتخاب نسبي است، چپ بودن با قرائت سنتي از اسلام قابل جمع نيست.
چپ يك طيف وسيع است، قبل از فروپاشي شوروي ، 4 طيف اصلي چپ بود كه بعد از فروپاشي شوروي شايد 18-19 طيف چپ داشته باشيم |
علوي تبار به سفرش به فرانسه اشاره كرد و گفت: در آنجا با خانمي از فعالان چپ آشنا شدم كه شديدا طرفدار سقط جنين بود، به او گفتم مگر چپي ها هميشه طرفدار طرف ضعيف تر نيستند؟ چرا از حق حيات آن كودك دفاع نمي كنيد كه آن زن پاسخ داده بود: ما سلطه مادرها به بچه ها را مي پذيريم تا از سلطه مردها به زنها جلوگيري كنيم!
علوي تبار كه از او به عنوان يكي از مشاوران دولت سابق نام برده مي شود، گفت: اگر مي بينيد برنامه هاشمي و خاتمي ، شبيه هم مي شود، تعجب نكنيد. چون در ايران برخلاف همه جاي دنيا هرچه قدر رشد اقتصادي زياد شود، توزيع و عدالت هم بهتر مي شود.
وي سپس به جريان نوگرايي در ميان روشنفكران و روحانيون اشاره كرد و گفت:دو حادثه باعث شد تا روحانيون از جريان نوگرايي فاصله بگيرند، يكي واقعه ماركسيست شدن سازمان مجاهدين خلق در سال 54 بود و ديگري ترورهاي همين سازمان در سال 60.
اين فعال سياسي خاطر نشان كرد:تفسيرهاي گروه فرقان بسيار نوگرايانه بود و مورد استقبال هم واقع مي شد. مثلا گودرزي رهبر فرقان مي گفت كه سگ اصحاب كهف در حقيقت همان نيروهاي پليس و انتظامي هستند كه در آخرين مرحله به خلق مي پيوندند(!) يا مي گفت كه تعبير ابابيل در قرآن، همان چريك هايي هستند كه برق آسا حمله مي كردند و دوباره متفرق مي شدند.
دو حادثه باعث شد تا روحانيون از جريان نوگرايي فاصله بگيرند، يكي واقعه ماركسيست شدن سازمان مجاهدين خلق در سال 54 بود و ديگري ترورهاي همين سازمان در سال 60 |
به گزارش "مهر" علوي تبار افزود:آقاي موسوي خوييني ها هم تفسير قرآن مي گفت و تفسيرش خيلي انقلابي بود، مثلا "گوساله سامري" را به "سرمايه داري" تعبير مي كرد و تا قبل از سال 54 ، روحانيون مقهور روشنفكران و به خصوص شريعتي بودند.
وي گفت: تنها كسي كه مستقل بود و تحت تاثير روشنفكران نبود، مطهري بود و مطهري بود كه احساس كرده بود تفسيرهاي مجاهدين و نوگرايان يك اشكالاتي دارد ولي حرف مطهري در آن زمان خريداري نداشت.
علوي تبار خود را چنين معرفي كرد: من ديني ام، چپ هستم و دموكرات و نوگرا هستم و خود را رشد يافته جريان خط امام(ره) مي دانم، اما احمدي نژاد چپ نيست.
وي در پايان سخنانش به حضار توصيه كرد: براي فعاليت از صفر شروع نكنيد، از همين تشكل هايي كه هست ، شروع كنيد و عضو شويد و فعاليت كنيد، به دنبال عملگرايي نباشيد، بايد اصولي داشت و بر سر آن ايستاد، عقل رها و خالص وجود ندارد و همه ما با عينك خودمان به حقايق نگاه مي كنيم.
نظر شما